امیرحسامامیرحسام، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

نی نی اسمونی

مسافرت 3 روزه

سلام پسر قشنگم الان ساعت 14.56هست و تو تازه خوابت برده هوا هم خیلی گرمه تو هم زیر باد کولر خوابیدی چهارشنبه عصر رفتیم  مسافرت و به تو خیلی خوش گذشت .همش با پارسا بودی و اینکه یه همسن وسال داشتی برات خیلی خوشایند بود عزیزم . پارسا بیشتر دلش میخواست با تو بازی کنه تا تو . به نظرم تو یه کم زورگو تری مامانی دلم برای پارسا هم تنگ شد. خاله جونت این هفته اسباب کشی داره و به سلامتی داره میره خونه جدیدی که خریدن.اما گفت هنوز وسایلش رو جمع نکرده .وقتی از مامان جونت و خاله هات داشتی خدا حافظی میکردی بغض کردی الهی بمیرم .بهشون این چند روز خیلی عادت کرده بودی . تو بوستان اون شب خیلی شیطونی کردی بادکنک پارسا رو هم برداشتی و بهش نمیدادی و ...
29 خرداد 1390

خواب یک فرشته

سلام پسر قشنگم خیلی وقته که میخوام برات یه وبلاگ درست کنم ولی وقت نمیکردم تا اینکه دیروز دیدم یه مسابقه ترتیب دادن درمورد خواب فرشته کوچولوها و دلم نیومد عکس قشنگتو نگذارم برای همین هم این مسابقه بهونه ای شد تا وبلاگتو درست کنم تمام مطالبی که تو دفترت قبل از این نوشتم رو به اینجا منتقل میکنم تا وقتی بزرگ شدی بتونی بخونیشون . خیلی دوستت دارم عزیز دلم من وبابایی همیشه به خاطر داشتن تو عسلم از خدا متشکریم                   ...
24 خرداد 1390